Selfy

Selfy

The World Needs more Posetive People
Selfy

Selfy

The World Needs more Posetive People

نقطه شروع

خیلی از ما وقتی می­خواهیم کاری جدید را شروع کنیم آن را می­گذاریم برای یک روز خاص؛ مثلا روز تولدمان یا از اول ماه رمضان یا روز اول هفته، روز اول ماه، روز اول سال... شاید دلیلش این باشد که اغلب ما فکر می­کنیم این روزها یک روز متفاوت هستند که می­توانند ما را تبدیل به یک آدم متفاوت کنند. اما آیا واقعا این طور است؟!

وقتی قماربازها پنج شش دور، بازی می­کنند و می­برند؛ فکر می­کنند که روی شانس هستند و دفعه بعد هم باید ببرند و بنابراین شرط بندی های بزرگ می­کنند ... و خیلی وقتها می بازند! قماربازی هم که چندبار باخته است با خودش می­گوید که امروز روز باخت من است و بازی جدید را آغاز نمی­کند...

اما این فکر چیزی نیست جز «خطای ذهنی قماربازها»!

قماربازها فراموش می­کنند که: «بازی جدید و دست جدید، خیلی ربطی به بازی قبلی ندارد...»

تنها چیزی که من از بازی قبلی با خودم می­آورم «احساس­» من است، من در یک بازی جدید دستاوردهایم را جابه­جا نمی­کنم بلکه احساس­ام را جابه­جا می­کنم.

قمار جدید، خیلی ربطی به قمار قبلی ندارد...

گذشته هم به آینده وصل نیست و اگر هست آن چیزی که گذشته را به آینده وصل می­کند، «احساس من» است. حس خوب یا بدی که من از گذشته می­آورم باعث می­شود که زنجیر گذشته و آینده من متصل بماند. اگر هم گذشته و آینده به یکدیگر وصل باشند، حلقه اتصال آن اتفاقات بزرگی نیست که من آنها را بزرگ تصور می­کنم بلکه اتفاقات خیلی کوچکی­ست که شاید بتوانند سرنوشت من را به کلی تغییر دهند مثل حرف زدن با یک غریبه در یک مهمانی، یا پاسخ دادن به یک پیامک، یا هزار و یک اتفاق ساده­ی دیگر!

گذشته به آینده وصل نیست و اگر هم هست اتصال آن، در آن دانه ­های درشتی نیست که من می­بینم: در ادامه تحصیل، در مهاجرت، در ازدواج، ...

اما با این اوضاع آیا چیزی به عنوان «برنامه ­ریزی» و «هدف­گذاری» مفهوم خود را از دست نخواهند داد؟

حقیقت اینست که برنامه ­ریزی موثر است اگر برنامه­ ریزی را درست بفهمم. برنامه­ ریزی قرار نیست برای من معجزه کند! برنامه­ریزی باعث نمی­شود که من هر چیزی را تصور می­کنم به آن دست پیدا کنم! هدف گذاری قرار نیست هر چیزی که در دنیا وجود دارد به من بدهد! برنامه ریزی حتما نمی­تواند آینده من را بهتر از گذشته­ی من کند، ممکن است این اتفاق بیفتد و ممکن است که نیفتد!

برنامه ریزی قرار است آینده من را بهتر از آن چیزی کند که قرار بود برای من اتفاق بیفتد. هدف­گذاری و آرزو کردن قرار است مانند یک ستاره قطبی جهت را به من نشان دهد تا مسیر را اشتباه نروم و راه را گم نکنم.

هدف گذاری خوب است، برنامه ریزی ضروری­ست و آینده من می­تواند بهتر از آینده ای باشد که الان برای من وجود دارد؛ به شرطی که یادم باشد از گذشته «کوله­بار بیهوده و منفی» را به آینده نبرم...

امروز نقطه شروع من است، روزی که روز خاصی نیست، روزی که نه اول هفته است، نه اول ماه، نه اول سال، امروز نقطه شروع من است...

# محمد رضا شعبانعلی