Selfy

Selfy

The World Needs more Posetive People
Selfy

Selfy

The World Needs more Posetive People

شانس بهتر است یا انرژی مثبت؟

شما فقط به یک طریق می توانید وقت و زندگی خود را تحت کنترل در آورید و آن هم تغییر دادن روش فکر کردن، کار کردن و نحوه روبرو شدن با سیل بی‌پایان کارهایی است که هر روز بر سرتان می‌ریزد.

وای من چقدر خوش شانس بودم که نمره بالا گرفتم...
اوه مایکل تو واقعا بد آوردی...
همه ما معمولا ًبه دنبال موفقیت شاد  و در صورت نرسیدن به خواسته‌هایمان اندوهگین می‌شویم. برای نمونه، گرفتن نمره بالا در یک امتحان موجب شادمانی یک دانشجو و مردود شدن در یک درس، موجب اندوهگینی او می شود.اما واقعا چطور میشود فردی دچار اتفاقات مثبت یا منفی شود؟؟؟؟


شما فقط به یک طریق می توانید وقت و زندگی خود را تحت کنترل در آورید و آن هم تغییر دادن روش فکر کردن، کار کردن و نحوه روبرو شدن با سیل بی‌پایان کارهایی است که هر روز بر سرتان می‌ریزد. میزان تحت کنترل در آوردن کارها و فعالیت‌هایتان بستگی دارد به اینکه تا چه حد بتوانید انجام بعضی از کارها را متوقف کنید.

آیا تا به حال به این موضوع فکر کرده‌اید که این خود ما هستیم که از طریق بسیاری از اعمالی که انجام می‌دهیم یا اندیشه‌هایی که می‌کنیم و حرف‌هایی که بر زبان می‌آوریم، مجازات‌ها و تنبیهات خود را تعیین و مشخص می‌کنیم. یعنی اگر تفکرات و اندیشه‌های ما مثبت باشند ما انرژی مثبت موجود در پیرامونمان را به خود جذب می‌کنیم و اگر تفکرات و اندیشه‌های ما منفی باشند، به تناسب انرژی منفی موجود در پیرامونمان را جذب می کنیم.

راستی انرژی مثبت چیست؟
انرژی مثبت اساساً همان چیزی است که در ذهن خود تصوری درست و مثبت از آن داریم؛ یعنی همان نور، خوبی، محبت، عشق، انفاق، صبر، احسان به همنوع، امیدواری و...
و به همان اندازه انرژی منفی همان چیزی است که در ذهن خود تصویری منفی ونا درست از آن داریم؛ تاریکی، ظلمت و نفرت بد جنسی، شرارت، رذالت، بی‌صبری، خودخواهی، تعصب، ناامیدی و یأس و اندوه.
این دو انرژی مثبت و منفی در دو قطب مخالف از همدیگر فعالیت می‌کنند و ضد یکدیگر هستند. زمانی که ما بتوانیم این انرژی‌ها را در درونمان، آرام سازیم و بر آن‌ها تسلط یابیم بی‌درنگ خدمتگذار ما می‌شوند.
 

ادامه مطلب ...

برایان تریسی

سخنرانی برایان تریسی در سالن اریکه ایرانیان

هشتصدوسی صندلی سالن اریکه ایرانیان کاملا پر شده است و به گفته یکی از مسوولان اجرای برنامه، این سخنرانی در نوبت قبلی نیز همین تعداد شرکت کننده داشته است در حالی که خیلی ها هم موفق نشده بودند بلیط تهیه کنند. در میان شرکت کنندگان چهره های مشهور زیادی به چشم می خورند. برخی در گوشی به یکدیگر می گویند که دقایقی قبل برایان تریسی با یک بنز الگانس وارد مجموعه اریکه ایرانیان شده است. اغلب شرکت کنندگان قبلا کتاب های برایان تریسی را خوانده بودند و اینک آمده اند تا ضمن ملاقات با نویسنده محبوب شان چیزهای تازه تری یاد بگیرند. برخی نیز از طرف شرکت های شان مامور شده بودند تا با حضور در این سمینار بتوانند به تعبیری قبل از بریدن درخت، تبرهای خود را تیز کنند و سپس با دانش و اشتیاق بیشتری در محیط کار حضور یافته و آن چه آموخته اند را به دیگران نیز عرضه کنند. برایان تریسی راس ساعت تعیین شده وارد سالن می شود. برنامه، نظم خوبی دارد و به این سبب باید از برگزارکنندگان آن تقدیر کرد. جمعیت به احترام برایان تریسی از جای برمی خیزند و دقایقی برای این نویسنده بزرگ کف می زنند. وی روی سن می رود و به مردم ایران تعظیم می کند. تعداد زیادی از شرکت کنندگان کروات زده بودند اما خود برایان تریسی در روز اول از کروات استفاده نکرده بود.



  ادامه مطلب ...

بزرگ ترین آرزوی سقراط

پیش از آنکه سقراط را محاکمه کنند از وی پرسیدند: بزرگترین آرزویی که در دل داری چیست؟

 پاسخ داد: بزرگترین آرزوی من این است که به بالاترین مکان آتن صعود کنم و با صدای بلند به مردم بگویم: ای دوستان، چرا با این حرص و ولع بهترین و عزیزترین سال های زندگی خود را به جمع ثروت و سیم و طلا می گذرانید، در حالیکه آنگونه که باید و شاید در تعلیم و تربیت اطفالتان که مجبور خواهید شد ثروت خود را برای آنها باقی بگذارید، همت نمی گمارید؟!



خود خواه باش تا برنده شوی !

در این دنیا زنده ماندن برای افراد مهربان دشوار است . مشکلات همیشه هستند و همیشه آماده رخ دادن . تنها کسانی جان سالم بدر می برند که نسبت به تجربیات قبلی واکنش نشان دهند یا اینکه گوش شنوا داشته باشند و مرد عمل باشد . 

یا تاوانش را پرداخت ...


خود خواه بودن برای عده ای سخت و دشوار است . هزار یک علت اخلاقی و شرعی می آورند که این کار صحیح نیست . توجیح تمام سختی هایی که با آن کنار می آیند را انسان بودن ... خوب بودن ... مرد بودن و بد بودن بقیه می دانند .


مشکلات همیشه هستند ، ما بایست بدانیم چگونه برنده شویم .




۱-چشمان خود را ببندید.


در روزهای سخت فشارهای زیادی از هر سو بر سر انسان هوار می شود . داشتن آرامش یکی از مهمترین نکاتی هست که باید در الویت گذاشته شود . با عصبانیت و داد و هوار هیچ گاه به مال و اموال کسی اضاف نشده است . 

چشمان خود را ببندید و خود را آرام کنید . از فکرهای منفی دوری کنید . لزومی ندارد که به چیز های خوب فکر کنید . تنها آرام باشید و تنش و قضاوت را از خود دور کنید . 


اگر استرس و خشم شما به اندازه ای زیاد است که قابلیت کم شدن را ندارند . دعا کنید . 

هر کسی را که می پرستید و برایتان مقدس است . از او نیرو  و صبر و مقاومت طلب کنید .


۲- سم زدایی کنید .


در این مواقع با افرادی رفت و آمد کنید که بار انرژی منفی ندارند . یا وجود آنها باعث عصبانیت شما نمی شود . افرادی را انتخاب کنید که وجود آنها باعث دلگرمی شما می شود . افرادی که از آنها حرف شنوی داریدو آنها را قبول دارید . 


۳- به خودتان ایمان داشته باشید


شرایط مهم نسیت، شما باید همیشه خود را باور داشته باشید. درست است شما در روزهای سختی هستید اما این بدان معنا نیست که شما نمی‌توانید با مشکلات مقابله کنید.

 


۴- ارّه ی خودتان را تیز کنید .


باید هر روز خود را آنالیز کنید  و مواظب سلامت فکر و جسم خود باشید ، کتاب های الهام بخش بخوانید ، هر روز یک داستان کوتاه  را بخوانید و سعی کنید از آن الهام بگیرید و البته ورزش و تحرگ هم به سلامتی شما و تیز شدن ارّه سلامتی تان کمک می کند.




نقطه شروع

خیلی از ما وقتی می­خواهیم کاری جدید را شروع کنیم آن را می­گذاریم برای یک روز خاص؛ مثلا روز تولدمان یا از اول ماه رمضان یا روز اول هفته، روز اول ماه، روز اول سال... شاید دلیلش این باشد که اغلب ما فکر می­کنیم این روزها یک روز متفاوت هستند که می­توانند ما را تبدیل به یک آدم متفاوت کنند. اما آیا واقعا این طور است؟!

وقتی قماربازها پنج شش دور، بازی می­کنند و می­برند؛ فکر می­کنند که روی شانس هستند و دفعه بعد هم باید ببرند و بنابراین شرط بندی های بزرگ می­کنند ... و خیلی وقتها می بازند! قماربازی هم که چندبار باخته است با خودش می­گوید که امروز روز باخت من است و بازی جدید را آغاز نمی­کند...

اما این فکر چیزی نیست جز «خطای ذهنی قماربازها»!

قماربازها فراموش می­کنند که: «بازی جدید و دست جدید، خیلی ربطی به بازی قبلی ندارد...»

تنها چیزی که من از بازی قبلی با خودم می­آورم «احساس­» من است، من در یک بازی جدید دستاوردهایم را جابه­جا نمی­کنم بلکه احساس­ام را جابه­جا می­کنم.

قمار جدید، خیلی ربطی به قمار قبلی ندارد...

گذشته هم به آینده وصل نیست و اگر هست آن چیزی که گذشته را به آینده وصل می­کند، «احساس من» است. حس خوب یا بدی که من از گذشته می­آورم باعث می­شود که زنجیر گذشته و آینده من متصل بماند. اگر هم گذشته و آینده به یکدیگر وصل باشند، حلقه اتصال آن اتفاقات بزرگی نیست که من آنها را بزرگ تصور می­کنم بلکه اتفاقات خیلی کوچکی­ست که شاید بتوانند سرنوشت من را به کلی تغییر دهند مثل حرف زدن با یک غریبه در یک مهمانی، یا پاسخ دادن به یک پیامک، یا هزار و یک اتفاق ساده­ی دیگر!

گذشته به آینده وصل نیست و اگر هم هست اتصال آن، در آن دانه ­های درشتی نیست که من می­بینم: در ادامه تحصیل، در مهاجرت، در ازدواج، ...

اما با این اوضاع آیا چیزی به عنوان «برنامه ­ریزی» و «هدف­گذاری» مفهوم خود را از دست نخواهند داد؟

حقیقت اینست که برنامه ­ریزی موثر است اگر برنامه­ ریزی را درست بفهمم. برنامه­ ریزی قرار نیست برای من معجزه کند! برنامه­ریزی باعث نمی­شود که من هر چیزی را تصور می­کنم به آن دست پیدا کنم! هدف گذاری قرار نیست هر چیزی که در دنیا وجود دارد به من بدهد! برنامه ریزی حتما نمی­تواند آینده من را بهتر از گذشته­ی من کند، ممکن است این اتفاق بیفتد و ممکن است که نیفتد!

برنامه ریزی قرار است آینده من را بهتر از آن چیزی کند که قرار بود برای من اتفاق بیفتد. هدف­گذاری و آرزو کردن قرار است مانند یک ستاره قطبی جهت را به من نشان دهد تا مسیر را اشتباه نروم و راه را گم نکنم.

هدف گذاری خوب است، برنامه ریزی ضروری­ست و آینده من می­تواند بهتر از آینده ای باشد که الان برای من وجود دارد؛ به شرطی که یادم باشد از گذشته «کوله­بار بیهوده و منفی» را به آینده نبرم...

امروز نقطه شروع من است، روزی که روز خاصی نیست، روزی که نه اول هفته است، نه اول ماه، نه اول سال، امروز نقطه شروع من است...

# محمد رضا شعبانعلی